نقش امام خمینی در احیای فرهنگ فاطمی سلام الله علیها
زن مسلمان در انديشه امام خمينى
از منظر امام, نماد ارزشمند و بسيار روشن زن در جامعه اسلامى, زنى است كه در بـراندازى رژيم شاه و پس از آن در مراحل تصويب و تثبيت جمهورى اسلامى نقش ارزنده داشته, حتى انقلاب اسلامى, گاه به نام او و ((انقلاب چادرها)) ناميده مى شود.
اين زن در جـنگ و دفـاع نقـش تـعـيين كننده دارد و در هدايت و رهنمود جـوامع, جـزو رسولان و فرستـادگان دينى است; چـنان كه در هيإت اعزامى به شـوروى مشـاهده كرديم. در ديدگاه وى, زن مربـى انسان و مظهر تـحـقق آمال بـشر است و از دامن وى مرد بـه معراج مى رود, و اگر آنان از ملتها گرفتـه شـوند, ملتـها بـه شـكسـت و انحطاط كشيده مى شوند.
الگو در كلام و سيره عملى امام, پيوند عملى و اطاعت و متابـعت و پيروى و سرمشق برگزيدگان است. الگوى مذهبى و نمونه اى كه امام خـمينى معرفى مى كند, بـه معناى اقتـدا بـه ايمان و علم و ادب و شجاعت و ايثـار و جهاد و مكارم اخلاق و عفت است. اين الگوها فقط اندرز نمى دهند, بلكه راهكارها و نمونه هاى گفتـارى و رفتـارى را ارائه مى كنند, تا بالندگى در زمينه هاى مختلف به گونه عينى ثابت گردد. آنها معرفى مى گردند تا انسانها هدايت و روشنگرى يابـند و از ارتكاب كژيها سر باز زنند.
در اين مقاله, بـه اين مبـاحث پـرداخته مى شود: الگوى زنان از ديد امام, جـايگاه زن در انديشـه امام, الگوى مبـارزه, خـديجـه الگويى ديگر, زن و مسايل اخلاقى تربيتى, الگوى تـربـيتـى, الگوى اخلاقى, الگوى دينى, الگوى مقاومت, بانوان و مسايل علمى, فرهنگى و الگوى فرهنگى.
ان الله اصطفـاك و طهرك اصـطفـاك عـلـى نسـإ الـعـالمين. از منظر رهبـر فقيد انقلاب, حـضـرت فاطمه زهرا(ص)و نيز حـضـرت زينب(ع)الگوهايى برازنده و فراگير هستند, كه زنان مسلمان بـايد در تـمام زمينه ها از آنان پـيروى كنند, زيرا آنان كسـانى اند كه هويت انسان در آنها جـلوه گر است. آنها زنانى هستـند كه افتـخار خاندان وحـى اند و چـون خورشيدى بـر تـارك اسلام مى درخشند. حـضرت زهرا(س) زنى اسـت كه فضايل او هم تـراز فضايل بـى نهايت پـيغمبـر اكرم(ص)و خـاندان عـصـمت و طهارت(ع)اسـت. زنى كه هر كس, بـا هر بينش, در باره او گفتارى دارد, ولى از عهده ستايش او بـرنيامده است. بـانوى عالم اسلام, زنى روحانى و ملكوتـى و بـه تـمام معنا انسان است. او نسخه تـمام انسـانيت و حـقيقت تـمام زن و انسـان است.(2)او موجودى الهى جبـروتـى است كه در صورت يك زن ظاهر شده است. زنى كه تـمام ويژگيهاى انبـيا در او است. او است كه حـركت معنوى را از مرتبه طبيعت شروع كرده, با قدرت الهى و تربيت رسول اكرم(ص)به مرتبه اى رسيده كه دست همه از او كوتاه است. اين گونه زن, يكى از هدفهاى آفرينش است و تـإويل ((حـى على خير العمل)) نيكى بـه او و فرزندان او است.همو است كه الگوى امام زمان(و فى ابـنه رسول الله لى اسوه حسنه( و همه مومنان ـ چـه مرد و چه زن ـ است.او زيربناى فضيلتهاى انسانى و ارزشهاى والا است.
زن و فعاليتهاى سياسى ـ اجتماعى
امام زنان و بـانوان ايران را شـيردلانى مـى داند كـه بـا همـت والايشان اسـلام از قيد اسـارت بـيگانه بـيرون آمده اسـت. ايشـان بـانوان را خـواهرانى محـتـرم, عزيز و شجـاع مى داند كه دوشادوش مردان پـيروزى را بـراى اسـلام بـيمه كرده اند. امام از تـظاهرات پرشور و پشتيبانى زنان از اسلام, كه بـا فرزندان خردسال خود بـه خيابـانها آمده اند, تـشـكـر مى كـند و آرزو دارد خـداوند و امام عصر(ع)از آنان راضى باشند..
امام خمينى, زنان را رهبر نهضت و خود را دنباله رو و خدمتگزار بـانوان مى داند. .از نظر رهبـر انقلاب, مسـايل بـزرگى همچـون مجاهدت و مبارزه و مخاطبه(سخنرانى) بـر عهده بـانوان است, زيرا تعـيين روز زن در سـالروز تـولد حـضـرت زهرا(س)بـدين معـناسـت.
((زنان از نظر اسلام نقش حساسـى در بـناى جـامعه اسـلام دارند, و اسلام زن را تا حدى ارتقا مى دهد كه او بـتـواند مقام انسانى خود را در جامعه باز يابد و از حد شىء بودن بـيرون بـيايد و متناسب بـا چنين رشدى مى تواند در ساختمان حكومت اسلامى مسووليتهايى بـه عهده بگيرد. ))
امام اذعان مى دارد زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت كند, و عنايتى كه اسلام به زنان دارد, بـيشتـر از عنايتـى است كه بـه مردان دارد. امـام, حـق زنـان را در نـهضـت بـيشـتـر از مـردان مى داند.
وى حـضور و دخالت زنان در امور سياسى را لازم مى داند و معتـقد است: بـراى حفظ جـامعه اين امر واجـب است. امام اين اعتـقاد را برگرفـتـه از اسـلام مـى داند و مـى فـرمـايد: ((زنها هم بـايد در فعاليتهاى اجتماعى و سياسى, همدوش مردها باشند; البـته بـا حفظ آن چيزى كه اسلام فرموده است, كه بـحمدالله امروز در ايران جارى است.)) .
ايشان همان كمال و وضعيت حضرت زهرا را براى زنان الگو مى داند و مى فرمايد:
حضرت به اندازه خودش كه در اين ظرف كوتاه, مجاهده داشته است, مخاطبه داشته است با حكومتهاى وقت, محاكمه مى كرده است حكومتهاى وقت را, شما بايد اقتدا به او بـكنيد تا پذيرفته بـاشيد كه اين روز, روز زن اسـت, يعـنـى روز تـولـد اين حـضـرت, روز زن اسـت.
آنكه در اين زمينه مى تواند الگو بـاشد, بـانوى محترمى است كه در ميدانهاى مخـتـلـف, جـهاد كـرده, از اسـلام و امامت و ولايت و پـيامبـر و بـزرگترين سردار اسلام امير مومنان دفاع نموده, و از اين رو بـه ((ام ابـيها)) و ((ام ائمه)) ملقب گشته است. دخت گرامى رسول اكرم(ص)غمگسارى مهربان براى پدر, همسرى فداكار بـراى شوهر و مربـى بـزرگ بـراى فرزندان بـود و در دامان او شخصيتهايى چون امام حسن و امام حسين ـ عليهماالسلام ـ و حضرت زينب كبرا(ع)تربيت شدند. اين دختر مثل فرشته نجاتى براى پيغمبـر(ص), مثل مادرى براى پدر خود و مثل پرستار بزرگى براى آن انسان بزرگ مشكلات را تحمل كرد. در مقابل حكومت جبار ايستاد و خطبه اى خواند كه به گفته علامه مجلسى و بزرگان فصاحت و بلاغت بـايد بـنشينند و كلمات و عباراتش را معنا كنند. خطبـه اى كه پرمغز است و از لحاظ زيبايى هنرى, مثل زيباترين و بـهترين كلمات نهج البـلاغه و سخنان امير مومنان است. خطبـه اى كه در مقابـل مردم و بـا زبـده ترين و گزيده ترين معانى گفته شد.
زن و مسايل اخلاقى ـ تربيتى
امام, خيرخـواه بـانوان است و نمى خـواهد آنان بـه فساد كشيده شوند و ملعبـه و بـازيچه دست جوانهاى اراذل بـاشند. امام توصيه مى كند زنان از راههاى انحرافى, كه جـوانان را بـه فساد مى كشاند برگردند..
بـنيانگذار جـمهورى اسـلامى, زهد و تـقوا و عفافى را كه حـضرت فاطمه داشته, سرمشق بانوان دانسته, شرافت ورود به روز زن را در گرو پيروى از كردار سرور بانوان عالم مى داند.
ايشان زن را مبـدإ همه سعادتها و خيرها مى داند و معتقد است:
زن, انسانى بزرگ و مربـى جامعه است. او است كه بـا تربـيت صحيح خود, انسان درست مى كند و كشور را آباد مى نمايد.
امام به زنان تـوصيه مى كند در تـهذيب اخلاق خود و ديگران كوشش كنند و همه به بزرگ زنى اقتدا كنند كه حيثيت زنان است. ايشان بر اين بـاور است كه همه بـايد دستـورهايشان را از اسلام بـه وسيله حضرت زهرا و فرزندان او بـگيرند و همان طور كه ايشان بـوده اند, باشند.
رهبر انقلاب از زنان مى خواهد احكام اسلام را عمل كنند و ديگران را نيز وادار به عمل نمايند و معتقد است: همان گونه كه هر فردى موظف اسـت خـود را اصلاح كند, موظف اسـت ديگران را هم اصلاح كند. ايشان امر به معروف و نهى از منكر را, راهكارى براى اصلاح جامعه مى داند.
امام, زن را همچـون قرآن, انسان ساز مى داند و معتـقد است: اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملتها گرفتـه شوند, ملتـها بـه شكست و انحطاط كشيده مى شوند.
الگوى اخلاقى از ديد امام
بـراى امام خاطره فراموش نشدنى و الگوى اخلاقى, ازدواج يك دختر جوان با پاسدارى است كه در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسيب ديده است. امام در ستايش اين دختر مى فرمايد: ((آن دختر شجاع با روحى بزرگ و سرشار از صفا و صميميت گفت: حال كه نتوانستم به جبهه بروم, بگذار با اين ازدواج دين خود را بـه انقلاب و بـه دينم ادا كرده بـاشم. عظمت روحانى اين صحنه و ارزش انسـانى و نغمه هاى الهى آنان را نويسـندگان, شاعران, گويندگان, نقاشان, هنرپـيشـگان, عارفان, فيلسـوفان, فقيهان و هر كس را كه شماها فرض كنيد, نمى توانند بـيان و يا ترسيم كنند, و فداكارى و خـداجـويى و معـنويت اين دخـتـر بـزرگ را هيچ كس نمى تـواند بـا معيارهاى رايج ارزيابى كند.)) .
بـنيانگذار جمهورى اسلامى معتقد است: خدمات مادران بـه جامعه, از خدمات معلمان و ديگران بـالاتـر است, زيرا افراد جامعه را در دامن خود تربـيت مى كنند, و اين كارى است كه انبـيا مى خواستـند; انبيا مى خواستند بانوان, شيرزنان و شيرمردانى تربيت و به جامعه تقديم كنند.
رهبر انقلاب, بـچه دارى را بـزرگتـرين مسووليت و شريف تـرين شغل مى داند, زيرا ين (تـحـول دادن يك انسان بـه جـامعه)هدفى است كه خداى تبارك و تعالى انبيا را در طول تاريخ بـراى آن فرستاد.
امام, تحويل يك فرزند خوب را بـه جامعه, بـهتر از همه عالم و بـه اندازه اى داراى شـرافـت مى داند, كه نمى تـوان بيان كرد.(..) امام بر اين باور است كه حرف شنوى فرزندان از مادر بـيشتر است و آن اندازه كه اخـلاق مادر تـإثـير دارد و بـه فرزندان منتـقل مى شود, از ديگران برنمىآيد. مادرها مبدإ خير هستند و اگر خداى ناخواسته بچه ها را بـد تربـيت كنند, سرمنشإ شرند. مادران ممكن است بـچه اى را تربـيت كنند, كه او امتى را نجات دهد, همان گونه كه بر عكس ممكن است.
رهبر كبير انقلاب, بانوان را معلم مردان مى داند و با درود بـر آنان درخواست مى كند با نصيحتهاى خود, مردان را بـه راه راست وا دارند. زنان در نهضت شريف ايران, معلم مردان بودند و اكنون نيز همچنان است.
ايشان زنان را همسنگ با سربازان اسلام و همدوش با بـانوان صدر اسلام مى داند. وى معتـقد است: از نظر حقوق انسانى, تـفاوتـى ميان زن و مرد نيست, زيرا هر دو انسانند و حـق دخالت در سرنوشت خود را دارند; گو اينكه در بـرخى موارد تـفاوتـهايى بـين آن دو وجود دارد كه به حيثيت انسانى آنها مربوط نيست.(46)
در نگاه امام كـسـى كـه مى تـواند در اين زمينه الگوى بـانوان باشد, زنى است كه در حـجـره اى كوچـك و خانه اى محـقر, انسانهايى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سـوى ملكـوت اعـلى مى درخـشـد.اين خـانه كـوچـك از آن فاطمه(س)است و افرادى كه در آن خانه تـربـيت شدند, چهار ـ پـنج نفر بـودند كه تمام قدرت حق را تجلى دادند و خدمتهايى كردند كه همه بشر را به اعجاب در آورده است.
اين الگو همان اسـت كه شادمان مى بـاشد كارهاى درون خـانه بـر عهده او است, و او مجبور نيست با نامحرمان ارتباط داشته بـاشد.
امام خمينى, فهم مسايل و رشد بـينش ملت را مى ستايد و زنان را كه در گذشتـه از همه حـقوق اجـتـماعى محـروم بـودند, ولى اكنون بحمدالله به گونه شايسته و با حفظ موازين شرعى وارد و آگاه بـه مسـايل عـلمى ـ فرهنگى گرديده اند و داراى درس و تـبـليغـاتـند, شايسته چنين وضعى مى داند.
امام وضـع كنونى جـامعه را بـراى فعاليتـهاى علمى و عرفانى و فلسفى و تربـيتـى بـانوان, همدوش بـا مردان, مساعد مى داند(68)و مفتـخر است بـانوان و زنان پـير و جوان و خرد و كلان در صحنه هاى فرهنگى حاضرند و گاه بـهتر از مردان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند.
ايشان معتقد است تعليم و تربيت و تبليغ بـانوان, امرى است كه در انقلاب تحقق يافت, و گرنه براى بـانوان هيچ حقى قايل نبـودند كه حتـى در مجـمعى ده نفره وارد شوند و مسإله علمى يا عقيدتـى بـگويند, ولى اكنون بـا حفظ موازين اسلامى مى تـوانند در همه جاى كشور و خارج از آن تبليغ كنند.
كسى كه در اين زمينه مى تـواند اسوه و نمونه بـاشد, بـاز سيده نسإ دو عالم است. او است كه دانشمندى والا اسـت و داراى مصحـفى است كه پيام وحى در آن است. پيام وحى كه توسط جبـرئيل امين بـر فاطمه نازل شد و در بـردارنده اخبـار و مسايل آينده جهان و نيز اوضاع ذريه آن بانوى دو عالم است. اگر تـناسب روحـى آن حـضرت و جبرئيل ـ كه روح اعظم است ـ نبود, هيچ گاه بانويى شرافت دريافت پـيام غيبـى را نداشت. او همچون انبـيا بـود كه سروش آسمانى را مى شنيد و فرشتگان با وى سخن مى گفتند و از همين رو است كه محدثه لقب وى است.گاه بـاب شهر علم(امير مومنان(ع)) بـراى اثبـات سخن خود بـه گفتـه هاى فاطمه استـشهاد مى كرد.زيرا سخـنان وى بـرگرفته از نور علم بـود. روايت كرده اند: روزى زنى خدمت ايشان رسيد و سوالاتى چند ـ پـشت سر هم ـ پـرسيد. گستره سوالات وى چنان بود كه خود شرمنده و خجل شد; مبادا دختر پيامبر اسلام را خسته و بـه زحمت انداخته بـاشد! از اين رو درنگ كرد و گفت: بـيش از اين شما را بـه زحمت نمى اندازم. حضرت فرمود: من از طرف خدا مإمورم به پرسشهاى تو پاسخ گويم و براى هر جواب مزدى از خدا بـگيرم كه اگر بـين زمين و آسـمان را پـر از مرواريد كنند, بـاز آن مزد و پاداش پرارزش تر است.
اين چنين زنى فرهيخته و فرزانه است كه مى تواند الگوى معرفت و حكمت باشد.